بخاطرتو
خدا "تو" را كه مي آفريد "حواسش" پرت " آرزوهاي من" بود شدي همان " آرزوي من"...
اين روزها خيلي از چيزها رو ميفهمي اونقدر شيرين شدي كه حدنداره .
تندتند راه ميري وذوق ميكني از اينكه ميتوني مستقلا همه جارو سرك بكشي . روزي چندين بار كابينتها رو بيرون ميريزي و خونه ديگه كاملا بهم ريخته هست...
يك جهان قاصدك ناز به راهت باشد بوي گل نذر قشنگي نگاهت باشد
وخداوند شب وروز وتمام لحظات باهمه قدرت خود پشت وپناهت باشد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی